سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

السّلام علیک یا علی بن موسی الرّضا

ضریح مطهر علی بن موسی الرضا(ع)

خاک پاک حرمت ، سرمه ی چشمان من است

۱۰ ۱۰ آبان ۹۴ ، ۱۹:۵۵
سپیدار

قابل توجه دوستان و همکاران عزیز:

برای سهولت در دسترسی به مطالب آموزشی این وبلاگ شامل: پاورپوینت های ریاضی و فارسی اول دبستان ، پیک های آدینه ، متن روانخوانی و املا و ... می تونین در بخش طبقه بندی موضوعی  (سمت چپ وبلاگ)، به موضوع معلم یار و زیرشاخه هاش مراجعه کنید .

تمام مطالب آموزشی این وبلاگ وقف و پیشکش به ساحت نازنین آقاجان مهربونمون امام رضای عزیز هست

باز نشر اونا و رسوندن رایگان اونها به دست همکاران عزیزمون تو هر جای ایران قشنگمون ، باعث افتخار و امتنان منه!

 ...

خرید و فروش فایلها ، حذف اسم و لگوی سپید مشق و یا تغییر فایلها مخصوصا پاورپوینت های فارسی و ریاضی به هر شکلی شرعا حرام می باشد .

...

توجه :

 رمز دانلود همه ی فایلها برداشته شده و نیازی به دریافت رمز برای دانلود نیست .  

۲۳ ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۲۶
سپیدار

سلاااام

توجه   توجه   توجه

خب به سلامتی کار پاورپوینتها تمووووم شد.

دوستان زیادی خواستن فایل قابل ویرایش این پاورها رو خریداری کنند.

۱-بسته ی اول:  ۲۶ فایل کامل ۲۵ تم ریاضی و فایل دو رقمی ها

۲-بسته ی دوم:  52 فایل کامل تدریس فارسی و کتاب نگارش فارسی (نگاره ها و نشانه های ۱و۲ و روانخوانی ۱و۲) 

 

خرید رو از  پیج ۳pidmashgh اینستاگرام  و ایتا ۰۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹ پیگیر باشید

😊😊

۲ ۰۵ تیر ۰۰ ، ۱۲:۱۱
سپیدار

سلااااام 

به وبلاگ سپیدمشق خوش اومدین

از اونجایی که تو اینستا نمیشه پی دی اف پیکها رو بذارم اینجا در خدمتتون هستم

تو اینستا هم با همین اسم @3pidmashgh می تونید ما رو پیدا کنید

محتویات هر دو پیک یکی هستند . فقط طرح جلدشون پسرونه دخترونه شده

پیک نوروز 1401 دخترانه

پیک نوروزی 1401 سپیدمشق

برای دانلود روی تصویر کلیک کنید


هر دانلود 5 صلوات

صلواتها به نیت سلامتی آقاجانمون

نذر نگاهش



پیک نوروز 1401 پسرانه

پیک نوروزی 1401 سپیدمشق

برای دانلود روی تصویر کلیک کنید


هر دانلود 5 صلوات

صلواتها به نیت سلامتی آقاجانمون

نذر نگاهش




اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً

خدایا ! آخر و عاقبت کارهای ما را ختم به خیر کن




۱ ۲۲ اسفند ۰۰ ، ۱۲:۴۷
سپیدار

نمی دونم کار درستی کردم یا نه ! ولی یکباره از همه ی خانواده دور شدم . از شهری که یه عمر توش زندگی کرده بودم کوچ کردم ، از مادر و برادرا و فامیل و دوستا دور شدم‌ ، از مدرسه ای که کسی بهم نمی گفت چرا؟ و هر کاری صلاح میدونستم اجازه انجام دادنش رو داشتم ، جایی که حق انتخاب مدرسه و کلاس با خودم بود ، اعتباری داشتم برای خودم ... انتقالی گرفتم اومدم شهری که تا حالا ندیده بودمش !!! هیچ فامیل و آشنایی هم اینجا نداریم.

شهر جدید ، خونه ی جدید ، مدرسه ی جدید ، زندگی جدید!!!

فرم انتقال رو اشتباه پرکرده بودم و افتاده بودم ناحیه ۲ کرج!!! من از شلوغی و آلودگی استان تهران فراری بودم و حالا منتقل شده بودم به یه جایی با همون شرایط ... دو ماه دویدیم و این در و اون در زدیم تا بالاخره ۲۸ مرداد انتقالیم رو گرفتم به شهر جدید هشتگرد شهرستان ساوجبلاغ استان البرز.

نمیدونم چطور میشه و چه چیزهایی در انتظارمه؟ ولی به خودم امیدواری میدم که انتقالیم موقت و فعلا یک ساله است ، اگه به هر دلیلی نشد بمونیم برمی گردیم !!! به تجربه اش فکر کنم بیارزه !

عزاداریهاتون قبول و التماااااس دعای فراااااواااااان

...

....

کلیپ های تدریس مجازی رو تو کانال «سپید مشق»

eitaa.com/sepidmashgh

تو پیامرسان ایتا میگذارم. یه جورایی صداگذاری رو پاورپوینت ها محسوب میشه

و تو  3pidmashgh اینستاگرام

:-)

  ... 

...

...

به خاطر بی اخلاقی هایی که از همکاران به اصطلاح فرهنگی دیدم و عدم رعایت امانت داری و خیانت در امانتشون، پاورپوینت نشانه های ۲

( تشدید، ص، ذ، ع، ث، ح، ض، ط، غ، ظ) رو دیگه تو وبلاگ نمیگذارم!

...

خدانگهدار

۱۸ ۰۳ شهریور ۹۹ ، ۱۳:۴۹
سپیدار

اول اینکه دوستان عزیزی که سوال دارند چرا پیام خصوصی می گذارند؟ من چطوری باید پاسخ سوالشون رو بدم عایا؟؟؟نیشخند

و اما چند نکته در پاسخ پرسشهای خصوصی دوستان!

1- اوایل برای دانلود پاورپوینت های ریاضی و فارسی شرط گذاشته بودم و نیاز به رمز بود برای دانلود فایلها . ولی بعدها رمزها رو برداشتم و پاورها رو وقف امام رضای جانم کردم . رمزها رو برداشتم ولی دیگه فرصت نکردم دونه دونه تو هر مطلب مربوط به پاورپوینت بنویسم برای دانلود رمز نیاز نیست .

2- اون شرط خرید کتاب و اعلام کد رهگیری برای دریافت رمز دانلود فایلها بود نه دریافت رمز خود پاورپوینت ها و همچنان فایل قابل ویرایش فروخته نمیشه ! و همچنان شکستن قفل و کپی و تغییر و تبدیل پاورپوینت ها شرعاٌ جایز نیست و حساب کتابش حواله میشه به یوم الحساب!

3- دوستانی که پاورها و رسم الخط اونها تو سیستمشون به هم می ریزه به مطلب فونت های فارسی ما رجوع و فایل فونت ها رو دانلود و نصب کنند تا مشکلشون رفع بشه ان شاءالله

4- دوستان! وقتی یکی از زیرمجموعه های معلم یار رو انتخاب می کنید همه ی مطالب تو یک صفحه دیده نمیشن و برای دیدن بقیه اشون به گزینه ی "مطالب قدیمی تر" همون صفحه مراجعه کنید .

5- دوستان عزیز من تلگرام یا واتساپ ندارم که از اون طریق با دوستان در ارتباط باشم . راههای ارتباطی همین وبلاگ هست و

اینستاگرام با صفحه 3pidmashgh

و پیامرسان ایتا و سروش با آی دی:

sepidar_ sepidmashgh

کانال تدریس مجازیمون تو ایتا به نام سپید مشق

ایمیل هم میتونین بزنین (ولی امکان‌دیدنش از بقیه کمتره )با این آدرس:

sepidar.a@chmail.ir

6- هر سوالی درباره نحوه ی ساخت پاورها و ... دارین همینجا(البته عمومی. نه خصوصی!!) یا تو ایتا و سروش بپرسین ، در حد بضاعت و سوادم جواب میدم

۳ ۲۲ مرداد ۹۹ ، ۱۲:۴۸
سپیدار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۲ مرداد ۹۹ ، ۱۲:۰۷
سپیدار

دوستان و همکارای خوبم!

شما جای من بودین چه کار می کردین ؟؟؟؟

◊◊◊◊◊

چند وقتی هست که تو فضای مجازی و غیر مجازی دوستان و همکاران میخوان که فایل های قابل ویرایش پاورپوینت های فارسی و ریاضی رو در اختیارشون قرار بدم .  

از یه طرف مثل هر اثری که تولید میشه حق کپی رایت برای خودم قائلم . هر چی باشه شب ها و روزهای زیااااادی رو طی این چند سال گذاشتم برای ساختنشون . از خواب و خوراک و خانواده ام زدم تا تونستم فایل هایی با اون کیفیت رو بسازم .(به خدا قصدم فخرفروشی و تفاخر نیست ولی دوستانی که از پاورهای ما استفاده کرده اند حتما تأیید می کنند که اصلا قابل مقایسه با پاورهایی که جاهای دیگه دیده اند نیست . هم از نظر زیبایی و هم از نظر کامل بودن!)

هر درس فارسی که شامل دو کتاب فارسی و نگارش میشه ، بین 20 تا 50 اسلاید غیر تکراری داره و ریاضی هم هر تم حدود 20 تا اسلاید غیر تکراری . و در هر درس بی اغراق چند هزار انیمیشن به کار رفته!

♥♥♥♥♥♥♥♥♥

به دو نمونه از سختی های زیاد تولید این پاورها اشاره کنم بد نیست :

دوستان می دونن که خط مورد استفاده در کتابهای فارسی ما با هیچکدوم از فونت های در دسترس و موجود تطابق کامل نداره . یه جور خط تحریری بین فونت فراز و نستعلیقه. و من به خاطر اینکه دقیقا خود خط کتاب توی پاور باشه بسیاری از کلمات رو دونه دونه از پی دی اف کتاب بریدم و تو فضای فتوشاپ اطرافش رو کامل خالی کردم! تا شکل زیباتر و شکیل تری داشته باشند . طوری که انگار تایپ شده اند!

...

 به جز تصاویری که دونه به دونه و با وسواس پیدا و انتخاب کردم (شاید قابل باور نباشه ولی خیلی وقتها برای گذاشتن یه تصویر حاشیه ای که جنبه ی زیبایی داشته چند صد تصویر و انیمیشن رو زیر و رو کردم تا تصویر مناسب، با کیفیت و حتی الامکان غیر تکراری پیدا کنم . تصاویر اصلی که جای خود دارن!) جاهایی که مجبور بودم از تصویر خود کتاب استفاده کنم ناچار بودم تو فتوشاپ یا ابزار دیگه کیفیت تصویر رو بالا ببرم و جاهایی که با این روش هم تصویر با کیفیت و خوبی درست نمیشد ناگزیر تصاویر رو دوباره بازسازی کردم !!

(فقط کافیه به شباهت زیاد شکلهای پاورهای ریاضی با کتاب توجه کنید . آیا متوجه شباهت و تفاوت شکلهای شیر و زرافه و میمون و ... و ترکیب بندی کلی پاورها با تصاویر و صفحات کتاب ریاضی شدین؟ متوجه شدین اونها شکلهای کتاب نیستند بلکه دوباره ساخته شده اند؟!!!)

♥♥♥♥♥♥♥♥

طبیعتا با اینهمه زحمتی که براشون کشیدم دوست ندارم مورد سوء استفاده قرار بگیره و کسی یا کسانی با برداشتن یا تغییر اسم و لگو و یا تغییر و حذف و اضافه ی چند تا تمرین و تصویر به نام خودشون به جایی ارائه بدهند و یا به فروش بگذارندشون . (نمیدونم شاید توقع من زیادیه!)

واقعا درک نمی کنم چرا دوستان دوست ندارند اسم صاحب اثر پای کارش باشه ! مگه وقتی کتابی میخرند یا بهشون هدیه داده میشه اسم نویسنده رو حذف می کنند؟ مگه وقتی فیلمی می خرند یا هدیه می گیرند اون کتاب یا فیلم رو با نام خودشون می فروشند یا منتشر می کنند؟ مگه وقتی برنامه ها و نرم افزارهای آموزشی مثل میشا و کوشا ، فیلم های علوم فندق و ... رو می خرند یا بهشون داده میشه فایل قابل ویرایش رو هم می گیرند تا اسم خودشون و مدرسه شون رو روش بگذارند؟!!!! ...

...

دیگه اینکه به نظر من پاور هم مثل کتاب و کاغذ و ماژیک و گچ و خط کش و چینه و ... ابزار کار هست درست مثل بیل و کلنگ و ارّه و قیچی و ... مگه در هر شغلی هر کس باید تمام ابزار اون شغل رو خودش بسازه؟ 

...

...

♥♥♥♥♥♥♥♥

از طرف دیگه به خاطر شرایط موجود و الزام به تدریس مجازی، بعضی مدارس و مدیران اصرار دارند برای تبلیغ خودشون و مدرسه شون یا به هر دلیل دیگه ای بگن همه ی معلمهای ما خودشون برای همه ی درسها تولید محتوا کرده اند!!!!! و همکارانشون رو تحت فشار گذاشته اند که هر طور شده تولید محتوا کنند و با اسم خودشون یا مدرسه شون ارائه بدن!!!!! (نه اینکه از نظر اقتصادی و معنوی معلمها تأمین هستند باید از ساعات خونه و زندگیشون هم بزنند برای تولید محتوا!!!!!)

...

بهم میگن بهتره خودت فایل اصلی رو بدی و گرنه خودت میدونی راههایی وجود داره که بدون اجازه ات فایل هات رو ویرایش کنند . قبول دارم این حرف رو . ولی وقتی بدون اجازه ی من باشه پیش خدا من صاحب حقم و کار اونهایی که این کار رو می کنند دزدی ! 

(ممکنه برای بعضی ها مهم نباشه این حرفها ولی چه بخواهیم چه نخواهیم روز حسابی وجود داره و قاضی عادلی!)

...

لطفا خودتون رو بگذارین جای من و بگین تو این موقعیت شما باشین چه کار می کنین ؟!!!!

از همه ی دوستانی که محبت می کنند و به سپیدمشق سر می زنند مخصوصا همکاران و دوستانی که از پاورها و مطالب ما استفاده کرده اند توقع دارم حتما حتما نظرشون رو بگن!

با کمک نظرات شما انشاءالله درستترین کار رو انجام بدم .

پیشاپیش ممنوووووووون از محبتتون !

۲۰ ۱۶ مرداد ۹۹ ، ۱۶:۳۳
سپیدار

همینطوری و از روی بیکاری و یه کم برای پیدا کردن و دیدن چند نمونه پاورپوینت علوم اول دبستان گفتم برم ببینم تو فضای مجازی چه خبره؟!  رفتم یه چرخی تو نت زدم ... ولی چیزی دیدم که حالم رو گرفت ...

چند تا تصویر از پاورپوینت های ریاضی و فارسی دیدم که خیلی به نظرم آشنا اومد . نیازی به دقت نبود اینقدر برای درست کردن تک تک آیتم های پاورپوینت ها وقت گذاشته بودم که چشم بسته هم میتونستم پاورهای ساخته ی خودم رو از بین هزاران کار دیگه تشخیص بدم ... بله درسته تصاویر مربوط به پاورهای ساخته ی خودم بودند ولی بدون نشان سپید مشق ! اون فرشته کوچولو رو هم از همه جا حذف کرده بودند و جالبتر اینکه بعضی ها به قیمتهای مختلف برای فروش گذاشته بودند ...

من که پاورها رو بدون رمز و دانلود رایگان ، وقف امام رضای عزیزم کردم و انتظاری از کسی ندارم ولی ...

اونهایی که نتیجه ی زحمات دیگران رو به نام خودشون می زنند و ازش سوءاستفاده می کنند ، به چیزهایی مثل حق الناس و قیامت و حساب و کتاب و ... اعتقادی دارند؟؟؟؟؟

                                

مثلا سایت...(اسم سایت رو به خاطر احترام به قول مدیر محترم سایت مبنی بر حذف فایل ها ،حذف کردم!) که با ترکیب اسلایدهای پاورپوینت های فارسی خانم لیلا توکلی(وبلاگ مدرسه آبی) و پاورهای سپیدمشق فایل های جدیدی!!!ساخته اند!

البته با حذف نشانه های سپیدمشق و مدرسه آبی و با کلی تعریف و بازارگرمی برای پاورپوینتها و اینکه پرمحتوا و مناسب برنامه شاد طراحی شده اند و مدعی شده دبیران مجرب و دلسوزشون این فایلها رو ساخته اند!!!! گذاشته برای فروش! سایتی که برای خودش حق کپی رایت هم قائله!!!!

یا سایت دیگه ای به اسم  ....(ارزش اسم بردن نداره) که چوب حراج زده به مال مردم و پاورپوینت ما و خانم توکلی رو باهم و با حذف اسم و آدرس سپیدمشق و مدرسه آبی گذاشته برا فروش!!!!

چندتا وبلاگ و سایت هم بودند که به خاطر کم ارزش بودنشون از ذکرشون چشم پوشیدم و البته از وجود اینجور شاهکارها!!! تو اینستا و تلگرام خبر ندارم چون خوشبختانه یا متاسفانه هیچکدوم از این دوتا برنامه رو ندارم . 

ولی مطمئنا بعضی از اینهایی که حاصل تلاش و دسترنج دیگران رو به نام خودشون ارائه می کنند معلم هستند ... و بیچاره دانش آموزان و جامعه ای که اینجور معلمهای ناراست ، آموزگار راستی و درستی اش باشند ...

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا 

...

پ ن: این روزها درگیر انتقالی گرفتن و رفتن از استان تهرانم !!! میشه برام دعا کنید تلاشم به نتایج خیر منتهی بشه؟...

دلم میخواد برم یه جای دووووور ولی فعلا استان همجوارمون یعنی البرز مقصد تلاشمه تا بعد ببینم چطور میشه دور و دورتر برم ....

۸ ۰۹ مرداد ۹۹ ، ۱۸:۲۱
سپیدار

بالاخره تموم شد !

حالا می تونم یه نفس راحت بکشم !بغل

بعد از بیشتر از 3 سال بالاخره ساختن پاورپوینت کتابهای فارسی و نگارش کلاس اول هم تموم شد. دستقلب 

10 تا نگاره ، 40 تا نشانه و دو بخش روانخوانی!

فقط می مونه بازبینی و ویرایش اشکالات احتمالی و فشرده سازی و آپلود و گذاشتنشون تو سپید مشق که اون هم بمونه به وقتش !چشمک

...

خب ! برنامه ی بعدی چی باشه؟متفکر

علوم؟! ... نه! کارش خیلی خیلی زیاده !اوه

قرآن؟! ... نه! برای قرآن نرم افزارهای خوبی وجود داره .مژه

همین ریاضی و فارسی ها کافیه ... بهتره کارهای نصفه و نیمه رو تموم کنم .

اگه وقت کنم و به شرط حیات روی بقیه پیک آدینه ها و آزمونها باید کار کنم !

  اینم تصاویر آخرین صفحه های هر دو کتاب فارسی

...

برام دعا کنید حالم خوب باشه و بتونم به برنامه هام برسم !

۱۰ ۲۳ تیر ۹۹ ، ۱۲:۵۶
سپیدار

چرا بی‌قراری؟ چرا درهمی؟

چرا داغ‌داری؟ خرابی؟ بمی؟! 

مگر سرنوشت منی اینقدَر

غم‌انگیز و پیچیده و مبهمی؟ 

مرا دوست داری ولی تا کجا؟

مرا تا کجا “دوستت‌دارم‌”ی؟

نه با تو دلم خوش، نه بی تو دلم…

جهنم-بهشتی، نه! شادی-غمی

تو هم مثل باران که نفرین شده‌ست

بیایی زیادی، نیایی کمی 

جهان، ابر خاموش و بی‌حاصلی‌ست

بگو باز باران! بگو نم‌نمی  ...

مژگان عباسلو



 پ ن: خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود ... خیلی خوب بود !

۴ ۰۹ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۰۴
سپیدار

ملّتی که تاریخ خود را نداند، محکوم به تکرار آن خواهد بود.

*******

ببینید چی پیدا کردم !

یه مجموعه ی عاااااالی برای بچه های 11_12 ساله تااااا 120 ساله! مجموعه ای خوش آب و رنگ و کم حجم!

مجموعه ی 16 جلدی سرداران ایران زمین !

منتشر شده توسط کتابهای شکوفه وابسته به انتشارات امیر کبیر. 

هر کدوم از این 16 جلد به قصه ی کوتاهی از زندگی یک سردار و بزرگمرد تاریخ گذشته و حال ایران پرداخته .

با این اسامی:

1_ نیرنگ : آریوبرزن 

2. آینه های سورنا 

3. سردار سرکش: بهرام چوبین

4. جوانمردان صحرا: یعقوب لیث صفاری

5. جشن آتش : علی پسر بویه 

6. زیر نگاه سلطان : عبدالرزاق سبزواری

7. کاروانسرای پریان : الله وردی خان

8. آب و آتش : امام قلی خان

9. جوانترین سردار : میرمهنا

10: کمین : عباس میرزا

11: نبرد در تاریکی : حسن خان ساری اصلان

12: فقط یک نفر: باقرخان تنگستانی 

13: دامی برای صیاد : رئیس علی دلواری

14. سردار سبز : میرزا کوچک خان جنگلی

15. آسوده اش نگذارید : دکتر مصطفی چمران

16. صدای نفس های دشمن : ابراهیم همت

جلد یک رو که درباره ی آریوبرزن هست ندارم !

2: آینه های سورنا :

قصه ی پیروزی سورنا سردار 29 ساله ی اُرُد پادشاه اشکانی بر کراسوس امپراتور روم در نبرد حرّان . با حیله ی آینه ای بودن زره های سپاه سورنا و هنر تیراندازاش و طبق معمول بالا رفتن محبوبیت سورنا و حسادت ارد بزرگ!!! و قتل سورنا! شروع قصه هم خیلی جالبه ! غافلگیری اُرُد با قل خوردن سر کراسوس و افتادنش کنار پاش زمان تماشای تئاتر!

3. سردار سرکش :

بهرام چوبین یکی از سردارای خسروپرویز که علیه ظلم شاه قیام میکنه . زندانیان دژ فراموشی رو که کسی حق نداشت حتی اسم این دژ رو به زبان بیاره ، آزاد میکنه و با لشگرش به کاخ خسروپرویز حمله میکنه . خسروپرویز به امپراتور روم پناهنده میشه و ازش یه سپاه بزرگ میگیره برای پس گرفتن تاج و تختش به بهای دادن دو تا شهر ایران به روم ! حاکمان بخش های دیگه ی ایران هم از ترس اینکه خسرو جنگ رو ببره بهش ملحق شدند و بهرام چوبین شکست خورده و به بلخ فرارمیکنه و تو بلخ با نقشه ی خسروپرویز کشته میشه . و خسرو هم دو شهر ایران رو میده و با دختر امپراتور روم ازدواج میکنه!!!!!!

جلد4 : جوانمردان صحرا ، یعقوب لیث صفاری و جلد 5 :جشن آتش، علی پسر بویه رو ندارم !

6.زیر نگاه سلطان:

عبدالرزاق سبزواری پهلوان نامدار از ده باشتین سبزوار برای دیدن پهلوانان آذربایجان به اونجا میره و رئیس نگهبانهای سلطان ابوسعید مغول رو تو تیراندازی شکست میده و میشه رئیس نگهبانهای سلطان مغول. بعد عبدالرزاق همراه باسقاق یعنی مامور جمع کردن مالیات به کرمان میره برای محافظت از مالیاتی که جمع میشه . تو کرمان شاهد بدبختی مردم و ظلم مامورای مغول به مردم بدبخت میشه و از جمع اونها فرار میکنه و خودشو به باشتین میرسونه. 

یه روز که مامورای مالیات به باشتین اومده بودن از مردی که تو خونه اش بودن شراب میخوان و مرد برای دادخواهی و چاره خواهی میره تو زورخونه پیش پهلوانهای دهشون. 

سه پهلوان دوتا از مامورای مالیات گیر رو می کشند و یکی فرار می کنه . 

عبدالرزاق جوانها رو جمع و داری برپا میکنه. بعد خودش دستار از سر برمی داره و یک سرش رو به طناب دار می بنده و میگه یا مغولها رو از پا میندازیم یا کشته میشیم. سر به دار میدیم اما تن به ذلت نمیدیم. بقیه پهلوانها و جوانان ده هم دستارشون رو به طناب دار بستند .

پهلوانان با پنجاه سوار سلطان جنگیدند و شکستشون دادند . به یه کاروان مغول حامل طلا و پارچه و ابریشم حمله و مصادره اش کردند و تو شمال خراسان گله ای با سه هزار اسب سلطان ابوسعید رو گرفتند تا سربازان خودشون رو مسلح و سواره کنند . عبدالرزاق با سواران سربدارش به سبزوار حمله کرد و مغولها رو بیرون کرد و حکومت سربداران رو پایه گذاشت . 

اونها تو شهرهایی که فتح میکردن مالیات سنگین رو از دوش مردم برداشتند و سفره های بزرگ غذا برای تهیدستان پهن می کردند . 

حکومت سربداران تا پنجاه سال تو خراسان پایدار بود!

7. کاروانسرای پریان:

از اونجایی که به سی و سه پل میگن پل الله وردی خان منم فکر می کردم ایشون باید یه معماری چیزی باشند اما الان متوجه شدم الله وردی خان علاوه بر اینکه حاکم شیراز بودند در زمان سلطنت شاه عباس صفوی ، یکی از سرداران ایران و فرمانده ی ارتش شاه عباس بوده که شرق و غرب ایران ما رو از چنگ ازبک ها و عثمانی ها آزاد کرده.

ازبکها از شرق اومده و با کشتار و غارت ، از خراسان تا مازندران پیش اومده بودند . 

الله وردی خان، ازبک ها رو تو شرق و کاروانسرای پریان شکست میده و عثمانی ها رو تو غرب و تبریز غافلگیر کرده و شکست میده.

عثمانی ها در قلعه های ایروان پناه می گیرند و با حفر راه به سمت دیوارهای قلعه و جابه جایی پی های دیوار قلعه با چوب و آتش زدن اونها قلعه نشین ها رو شکست دادند . 

امپراتور عثمانی سردار بزرگش که اروپایی ها رو شکست داده بود رو با صدهزار نفر به طرف ایران روانه می کنه و الله وردی خان با نقشه ای باعث کمبود آب و آذوقه ی لشگر دشمن میشه و سردار عثمانی در کوهستانهای خوی با ایرانی ها رو در رو شده و بعد از دادن بیست هزار کشته و زخمی ، به سمت دریاچه ی وان فرار میکنند و امپراتور عثمانی مجبور به امضای پیمان صلح با ایران و چشم پوشی از سرزمین های آزاد شده میشه. جالب اینکه اینقدر شاه عباس از پیروزی این سردارش ذوق کرده بود که در برگشت از جنگ به اصفهان جلوی چشم مردم ، الله وردی خان رو سوار اسب خودش میکنه و خودش پیاده به راه می افته . سرداری که 125 قلعه ی عثمانی ها رو با شمشیر و هوش خودش آزاد کرده بود .

8. آب و آتش:

شما امام قلی میشناسی؟ همون سردار ایران زمان شاه عباس که پرتقالی ها رو از جزیره ی هرمز بیرون کرد! اگه میشناسی که دمت گرم . اگه نمیشناسی که هم دردیم! چرا ما اینقدر با تاریخ خودمون غریبه ایم؟!!!

اگه دنیا انگشتر باشد هرمز نگین آن است . جمله ای که قرنها بین تاجران دنیا مشهور بوده و اهمیت این جزیره رو میرسونه و دلیل طمع پرتقالیها بهش!

تو جزیره مردی رو به جرم اهانت به یکی از سربازی ارتش پادشاه فیلیپ ،پادشاه پرتغال و اسپانیا دار میزنن ! به جرم اینکه تو بازار شلوغ تنه اش به تنه ی سرباز پادشاه خورده!!!! حکومت با ترس!

مجبور کردن تاجران هرمز به فروختن اجناسشون به بهای ناچیز به پرتغالیها.

میرسید کریم نامی تمام اجناسش رو وسط بازار آتش میزنه تا شاید شاه عباس بشنوه و بعد صد سال هرمزی ها رو از دست ظلم پرتغالیها نجات بده .

امام قلی خان حاکم فارس بود که قبلش جزیره ی بحرین رو آزاد کرده بود و حالا ماموریت داشت قشم و هرمز رو آزاد کنه ! (بحرین! همون جزیره ای که بعضی ها! شوهر دادندش و جدا شدنش از ایران یکی از افتخارات اون سلسله است!)

امام قلی برای آزادی هرمز از سه خان گذشت . 1_ آتش توپ های کشتی سن پی یر 2. دیواری بلند دور شهر 3. قلعه ی پرتغالی ها که طی سی سال بسیار مستحکم و مجهز ساخته شده بود.

کشتی سن پی یر رو با گلوله های پارچه ای آتشین و قایقی با دو بشکه باروت و بریدن لنگرش ناکار کردند .

دیوار شهر رو با بشکه های باروت تو خندق حفر شده پای دیوارها از بین بردند .

قلعه ای که پرتغالیها با گوگرد مذاب ازش دفاع می کردند هم با نقشه ی امام قلی خان و انفجار یه برج قلعه موفق شد پرچم ایران رو به جای پرچم پرتغال بالای قلعه بالا ببره و بالارفتن پرچم ایران همان و تسلیم شدن تعداد زیادی سرباز پرتغالی همان !

شما هم نمیشناختین این مرد بزرگ رو؟ ... بچه هامون هم نمی شناسن! باید یه کاری کرد تا دیر نشده!

جلد 9: جوانترین سردار ، میرمهنا رو هم ندارم

(قبلا کتاب بر جاده های آبی سرخ از نادر ابراهیمی بزرگ درباره ی این بزرگمرد رو تو وبلاگ معرفی کردم.)

10. کمین:

این جلد سرداران یکی از غم انگیزترین های مجموعه است .

عباس میرزا فرزند فتحعلیشاه و سردار شجاع سپاه ایران . 

عباس میرزا از پدرش کمک بیشتری خواسته تا روسها رو شکست بده اما فتحعلیشاه پرداخت فقط یک ششم هزینه ی جنگ رو پذیرفته. برادرای عباس میرزا هم که بهش حسادت می کردند ترجیح می دادند عباس میرزا شکست بخوره و ولیعهدی به اونها برسه . 

شاه با انگلیسی ها متحد میشه علیه روسها . قرار میشه انگلیسی ها افسران توپخانه شون رو به ایران بفرستند و کمک مالی کنند..

سپاه ایران با مشورت افسران انگلیسی تو اصلان دوز اردو میزنه تا آماده ی جنگ با روس ها بشه . سپاه در حال استراحت بودند که عباس میرزا می بینه افسران انگلیسی نیستند ... روسها سپاه ایران و عباس میرزا رو غافلگیر می کنند. اسرار سپاه ایران رو انگلیسی ها به روسها گفته و خودشون از اردوگاه فرار کرده بودند . عباس میرزا شکست میخوره و در توافق صلح ، شهرها و سرزمین های شمال رود ارس از خاک ایران جدا میشن!

پس از چند سال که انگلیسی ها با خیانت شون باعث شدند ایران از روسیه شکست بخوره ، این بار تلاش می کنند هرات رو از ایران جدا کنند . عباس میرزا برای نجات هرات سپاه ایران رو رهبری میکنه اما تو نزدیکی هرات ، ناگهان از دنیا میره ! ناگهان!!! سربازان و فرماندهان عباس میرزا اعتقاد داشتند پزشکی که برای درمان پای سردار به لشکرگاه ایران آمده بود مامور انگلیسی ها بوده و اونو مسموم کرده!

(وقتی بچه بودیم پدربزرگم به شوخی می گفت اگه دو تا گنجشک تو آسمون با هم دعوا کنند پای فلانی(یکی از نوه هاش ) در میونه . اما دو قرنی هست که هر جا جنگی شده پای انگلیس در میونه! و صد البته آمریکا )

11. نبرد در تاریکی :

حسن خان ساری اصلان هم یکی از سرداران ایران در جنگ با روسها در زمان فتحعلیشاه ، شاه بی عرضه ی قاجار !

بعد از اینکه روسها شهر گنجه ی ایران رو تصرف کردند و حسن خان میدونست شهر بعدی ایروان هست! برای همین پیش دستی کرد و جلوی روس ها ایستاد .

روسها از اختلاف خان های محلی برای رسیدن به مقاصدشون استفاده می کردند . مصطفی خان حاکم شیروان با سلیم خان حاکم شکّی دشمنی داشت . روسها این دو رو به جان هم انداختند و اول شیروان و بعد شکی رو تصرف کردند . جاسوسهای روس مردم باکو رو علیه حاکمشون به شورش وا داشتند و به همین راحتی باکو رو گرفتند و حال ایروان رو میخواستند. 

چهل و سه روز قلعه ی ایروان رو محاصره کردند. وقتی سربازان روس به پای دیوارهای قلعه رسیدند هیچ کس از بالای قلعه بهشون شلیک نکرد انگار همه ی مردم و مدافعان قلعه از گرسنگی و سرما جان داده بودند. وقتی روسها به داخل قلعه رسیدند ایرانی ها به فرماندهی حسن خان ساری اصلان ، از راه های زیرزمینی قلعه بیرون ریختند و سربازان روس رو در تاریکی دالان های قلعه ایروان غافلگیر کردند . 5 هزار کشته و زخمی حاصل روسها از حمله به ایروان بود!

در طی ده سال که جنگ اول ایران و روسیه ادامه داشت ، نبرد ایروان بزرگترین شکست روسیه از ایران بود . 

رنگ موها و ریش حسن خان روشن بوده برای همین سربازانش لقب ساری اصلان یا شیر زرد رو بهش داده بودن .

12. فقط یک نفر :

170 سال پیش زمان ناصرالدین شاه قاجار انگلستان تصمیم میگیره بوشهر رو تصرف کنه . انگلیسی ها با صندوقهای بزرگی که شایعه کرده بودند پراز طلا و جواهراته وارد بوشهر شدند . جواهراتی که قرار بود پاداش کسانی بشه که با انگلیسی ها همکاری کنند . صندوقهای خالی از جلوی چشم اهالی به کنسولگری انگلیس برده میشن. 

کشتیهای جنگی انگلیس که به ساحل بوشهر رسید به حاکم بوشهر پیام داد که یا شهر رو بدون خونریزی تسلیم کنه یا بوشهر تبدیل به خاکستر میشه . و اگه پرچم ایران رو از بالای برجهای بوشهر پایین بیارن در امان خواهند بود . 

حاکم بوشهر از باقرخان تنگستانی درخواست کمک میکنه. باقرخان و پسرش به قلعه ی ریشهر میرن برای جنگیدن با انگلیسی ها. 

اما همین حاکم بوشهر به طمع اون جواهرات خیالی به سمت انگلیسی ها میره و با مشاوره ی اونها از باقرتنگستانی میخواد قبل از تموم کردن ساخت سنگر و توپخانه تو قلعه ، با 800 تفنگ چیش بره بوشهر و وقتی میرسند بوشهر پیام میده برگردید قلعه . سربازان خسته ی باقرخان به قلعه برمی گردن و مجبور میشن با انگلیسی ها بجنگند ...قلعه سقوط میکنه و احمدخان مجروح میشه و چندین سرتیپ و افسر مهم انگلیسی هم کشته میشن . 

ژنرال استاکر فرمانده ی نیروهای انگلیسی که آماده میشد نیروهای تازه نفس باقرخان رو تو بوشهر زمین گیر کنه به خاطر کشته شدن تعداد زیادی از سربازان و افسران انگلیسی تو جنگ ریشهر از مقامش برکنار میشه . استاکر خودکشی می کنه . فرمانده ی ناوگان انگلستان هم به همین علت برکنار و خودکشی میکنه . خودکشی دو فرمانده ی اصلی باعث پایین اومدن روحیه ی سربازان انگلیسی میشه . شورش تو هند باعث میشه بوشهر رو رها کنند و برای نجات مستعمره شون به سمت هندوستان حرکت کنند .

جلد 13: دامی برای صیاد : رئیس علی دلواری رو هم ندارم.

(شما هم یاد شهید صیاد شیرازی افتادین؟)

14. سردار سبز:

اواخر حکومت قاجار، جنگ جهانی اول ، ایران تحت اشغال چند کشور .

روسها که گیلان رو اشغال کرده و میرزا کوچک خان رو تبعید کرده بودند و بعد از تمام شدن دوره تبعید میرزا اومده بود گیلان رو از روسها پاک کنه. 

میرزا و خواهرزاده اش اسماعیل و سید حمزه با دو تفنگ خالی ، از گروه 15 نفری روسها اسب و تفنگ و مهمات میگیرند و نهضت جنگل رو شروع میکنند. 

روسها برای شکست جنگلی ها ایرانی رو به جنگ ایرانی میفرستند .اول خانی به نام عبدالرزاق شفتی و بعد مفاخرالملک از کارمندان کنسولگری روسیه که به ریاست شهربانی رشت رسونده بودند رو به جنگ میرزا میفرستند ولی جنگلی ها اونها رو شکست میدن .

تو روسیه انقلابی اتفاق میافتد که سربازان روس تصمیم میگیرند برگردند به کشورشان بنابراین انگلیسی های متحدشون که میخواست همراه اونها به روسیه برن وارد گیلان میشن و با روسها متحد میشن برای جنگ با یاران میرزا در منجیل. جنگلی ها با تفنگهای معمولی نمیتونن با انگلیسی هایی که با دو هواپیما و چند زره پوش به کمک روسها با توپخانه ای قوی آمده بودند بجنگند.

انگلیسی ها می مونن برای مقابله با جنگلی ها. سربازان دولتی هم میان به کمک انگلیسی ها و جنگلی ها هم که نمیخوان با ایرانی ها بجنگند هی عقب نشینی می کنن و یواش یواش یاران میرزا از خستگی و گرسنگی مجبور به ترک میرزا میشن . 

میرزا برای کمک گرفتن از جنگجویان ایل شاهسون به سمت خلخال راهی میشه ولی معین الرعایا بلد راهش تو برف گردنه های خلخال ،میرزا رو به وعده ی عفو و بخشش نیروهای دولتی رها میکنه و بدن میرزا و دوست وفادارش که یک آلمانی بود تو برف شدید خلخال یخ میزنه .

15.آسوده اش نگذارید:

سردار بزرگ معاصر ایران دکتر مصطفی چمران

نابغه ای که با کمک تجربیاتش تو لبنان و کردستان میخواست دشمن رو از اهواز دور کنه که کرد ... آب کارون رو به دشت بین اهواز و خرمشهر پمپاژ و تانکهایش دشمن رو زمینگیر کردند . 

قصه ی فرماندهی عملیات با بدنی مجروح . عبور از کرخه و آزادسازی دهلاویه و شهادت دکتر وقتی برای معرفی فرمانده ی جدید منطقه ی دهلاویه بعد از شهادت ایرج رستمی فرمانده ی عملیات آزادسازی دهلاویه رفته بود .

جلد 16: از صدای نفس های دشمن، ابراهیم همت رو هم ندارم.

*********

پ ن:

امیدوارم نسل آینده از ما کتابخون تر باشند تا انشاءالله مجبور به تکرار تاریخ نباشن. امیدوارم نسل آینده با دانستن تاریخ کشور و شناختن قهرمانان این سرزمین اینقدر هوشمند باشه که هر کسی جرأت نکنه هر مزخرف کادوپیچی رو به خوردش بده! نسلی که عکس هر بی هنر بزدلی رو به عنوان قهرمان روی دیوار اتاق و صفحه ی گوشیش نگذاره. نسلی ترازو دار که کسی نتونه چیز تقلبی رو به جای زر و گوهر بهش غالب کنه!

ترازو گر نداری پس، تو را زو ره زند هر کس

یکی قلبی بیاراید ، تو پنداری که زر دارد !

۲ ۰۶ خرداد ۹۹ ، ۱۹:۳۶
سپیدار

به به ! ببینید چی پیدا کردم!نیشخند

داستانهای پیامبران و امامان صوتی

بله!برنامه داستانهای پیامبران و امامان!

یه برنامه ی خووووووووب برای بچه ها و بزرگترها!

این برنامه رو گذاشتم تو گروه کلاسم تا اولیا دانلود و نصب کنند و با بچه ها استفاده کنند .

برای درس قرآنشون که آشنایی با پیامبران اولوالعزم هست هر روز میگم قصه ی یکی از این پیامبرا رو بخونند و خلاصه اش رو برای بزرگتراشون بگن . البته خودم هم بعدش یه خلاصه ای از قصه رو براشون میگم که اگه کسی نتونسته نرم افزار رو داشته باشه دستش خالی نمونه!

یه چرخی که تو نرم افزار زدم دیدم چقدر ساده و روانه و هم میتونه مورد پسند بچه ها باشه هم مفید برای ما بزرگترها.نیشخند

قصه هایی از زندگی 20 پیامبر و امامان . صوتی و متنی . و جالب اینکه بخش جوانان و بزرگسالان هم داره که با بخش کودکان متفاوته! اطلاعاتی مختصر و مفید

خیلی از شاگردا و مادرای شاگردای من ازش راضی بودن . یکیشون گفت که الان راحت شده و هر شب یکی از قصه هاش رو برای بچه هاش می خونه!

مادر یکی دیگه از بچه ها، فایل رو برای شوهرش فرستاده به عنوان هدیه! نیشخندمی گفت شوهرش دنبال همچین نرم افزاری می گشته! (ناگفته نمونه خودم 4-5 تا از برنامه های مشابه رو دانلود کردم و این رو انتخاب کردم برای توصیه به شاگردام ! در ضمن نرم افزار در بروزرسانی های بعدی کاملتر هم میشه انشاءالله)

از محاسن این نرم افزار نقاشی های قشنگش تو بخش کودک و نوجوان هست و اینکه استفاده ازش نیازی به اینترنت نداره و رایگان هم هست!بغل

خدا قوتشون بده! دانلود کردین براشون صلوات بفرستید !

داستانهای پیامبران و امامان صوتیداستانهای پیامبران و امامان صوتیداستانهای پیامبران و امامان صوتی

داستانهای پیامبران و امامان صوتیداستانهای پیامبران و امامان صوتی

خلاصه! دانلود کنید و استفاده کنید و به دیگران هم توصیه اش کنید . ضرر نمی کنید !

۴ ۰۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۵:۱۷
سپیدار

سامانه ی شاد درست شده برای آموزش بچه ها تو این وانفسای کرونا! شادی که خیلی شادی هم برامون نیاورده!

سامانه ای که معلم با دانش آموزان و دانش آموزان با معلم می تونن با هم در ارتباط باشند و فیلم و صوت و عکس و متن تبادل کنند .(تا اینجاش مثل پیامرسانهای دیگه است!)

با این تفاوت که تو پیامرسانهای دیگه منِ معلم می تونستم مدیر رو عضو گروه کنم برای نظارت بر کارم ولی تو شاد مدیر منو عضو گروه میکنه! در ضمن تو این سامانه بچه ها و اولیا با هم نمی تونن در ارتباط باشند!

من به عنوان معلمی که تو اسفند ماه و تا قبل از رونمایی از شاد ، تو ایتا گروه داشتم و توش کلیپ تدریس می گذاشتم و املا می گفتم و تکلیف می دیدم و غیره دقیقا همون فعالیت رو منتقل کردم به شاد!

تجربه ام میگه همونقدر که تو بارگذاری فایل ها و کلیپ ها توی ایتا مشکل داشتم تو شاد هم دارم. با این تفاوت که فرستادن عکس و صوت کوتاه و متن تو ایتا هیچ مشکلی نداشت و شاد سرشار از اشکاله! وقتی بچه ها میخوان تصویر املا یا امتحانشون رو تو گروه بگذارند ساعتها طول میکشه! (که گویا دارن این مشکل رو درست می کنند) خیلی از اولیا تو شاد گوشیشون هنگ میکنه و تصاویر سیاه میشه و ...

ضمن اینکه من نمی تونم صوت یا فیلمی که توی این سامانه ضبط کردم رو ذخیره یا با یه پیامرسان دیگه به اشتراک بگذارم. مطالب و فایل ها هم گویا تا 6 ماه ذخیره می شوند و احتمالا بعدش پاک میشن و منِ معلم سال بعد نمی تونم ازشون استفاده کنم!

تو ساعات پیک مصرف شاد رسما ناشاده! سرعت انتقال فایل اینقدر کند هست که گاهی مجبور می شیم برای راه افتادن کارمون برگردیم گروه ایتا و اونجا پرسش و پاسخ داشته باشیم . دو روز گذشته که ده درصد هم نشد ازش استفاده کنیم و رفتیم ایتا!

حالا کاری با معایب شاد ندارم . بالاخره یه جوری کلیپ و صوت و ... میگذارم و تدریس می کنم ولی حرفم سر فرصتیه که از دست رفت!

...

بهترین فرصت بود دولت تدبیر کنه و به جای هزینه کردن برای ایجاد یه سامانه ی جدید ، هزینه کنه برای تقویت زیر ساختها و سخت افزار پیامرسانهای داخلی .

می تونستن از پیامرسانها بخوان یه بخش دانش آموزی به پیامرسانشون اضافه کنند با خصوصیات مورد نظر آ.پ.اینطوری میلیونها خانواده سوق داده می شدند به استفاده از پیامرسانهای داخلی . 

ولی حیف که بنا نیست کاری انجام بشه که مردم احساس نیاز به پیامرسانهای غیربومی نکنند! قرار نیست به پیامرسانهای داخلی کمک بشه تا مردم با آرامش و رضایت ازشون استفاده کنند.

و دل آدم از این می سوزه که قرار بوده همین کار رو هم انجام بدهند . قرار بود هر مدرسه یه پیامرسان رو انتخاب کنه و دانش آموزان از همون استفاده کنند . به پیامرسانها هم ماموریت آماده کردن برنامه شون رو داده بودند .

ای کاش همون برنامه ی قبلی رو ادامه می دادند و دانش آموزان بین پیامرسانهای مختلف تقسیم میشدند و اینطوری ترافیک پیش نمی اومد و در ضمن بین پیامرسانها رقابت به وجود می اومد برای بهتر کردن پیامرسانشون!

ولی .... ولی یکباره بعد از عید نظرشون عوض شد و گفتند چرا پیامرسانهای داخلی رو وارد گوشی های مردم کنیم!!! اونطوری خدایی نکرده مردم متوجه میشدند از اینها هم میشه راحت استفاده کرد و با خانواده و دوست و آشنا ارتباط داشت! بنابراین یه سامانه ی ناقص و محدود و ابتر رو رو کردند!

...

فکر می کنند یه محیط ایزوله و گلخانه ای برای بچه ها و معلمها به وجود آوردند ولی گویا خبر ندارند کنار آیکون همین سامانه ی شاد تو گوشی معلمها بچه ها و والدینشون آیکون تلگرام ، واتساپ، اینستاگرام و ... هم وجود داره!!!!! نمی بینند که اولیا و دانش آموزان و معلمها و ... در حین استفاده از این سامانه برای ارتباط گرفتن با خانواده و دوستان و همکلاسی ها و ... میرن سراغ پیامرسانهای دیگه!

همونطور که گروه های همکاران هر مدرسه همچنان تو واتساپ تشکیل شده و سالهای بعد اولیا برای ارتباط و تبادل نظر با هم به احتمال قریب به یقین گروه هاشون رو تو واتساپ تشکیل خواهند داد!

...

حداقل کاری که الان به ذهنم می رسه اینه که کاش کاری کنند عموم مردم هم بتونن از این سامانه برای ارتباط با هم استفاده کنند .

ولی حیف! حیف که نرود میخ آهنین در سنگ! و چشمهایی که عادت کرده اند به خارج از مرزها دوخته بشن و مرغ همسایه رو غاز و شترمرغ و بوقلمون ببینند ، نمیخوان و باور ندارند که میشه جور دیگر هم دید و عمل کرد!

۱ ۰۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۴:۵۲
سپیدار

سلام

چه می کنید با کرونا؟ من که با رعایت بهداشت مجبورم خیلی بیرون از خونه باشم دیگه دیگه!

دیگه داره یک ماه میشه تعطیل بودن مدارس به خاطر این ویروس بوووووووووق کرونا کلافه!

لابد خیلی ها میگن خوش به حالتون سر کار نمیرین و حقوق می گیرین!!!ناراحت نمی دونم شاید حق داشته باشن ندونن چقدر کار ما سختتر شده و زحمتمون بیشتر !ناراحت

راستش من که شب یا صبح زود که همه خوابن و صدایی نیست، بیدارم تا فیلم تدریس از روی لپ تاپ رو ضبط کنم و تو گروه بگذارم برای بچه ها. تا حالا نشانه های خوا ، تشدید ، ص و ذ رو همینطوری تدریس کردم و پس فردا هم میخوام عین رو درس بدم !!!از خود راضی

اتفاق خوب اینکه مجبور شدم پاور این حروف رو هم درست کنم!هوراتشویق

محور رو هم با کمک لپ تاپ و وایت برد کوچک توی خونه تدریس کردم . به نظرم نتیجه بد نشد !از خود راضیتشویق

تقریبا برنامه ها رو مثل کلاس دارم پیش می برم . به بچه ها املا میگم جمله به جمله. بعدش بچه ها عکس املاشون رو میگذارن تو گروه و من تصحیح می کنم.(میدونم مادرها کمک می کنن ولی باز هم گفتن املا بهتر از نگفتنشهمتفکر) .ازشون میخوام متن هایی که براشون میفرستم رو روانخوانی کنند و صداشون رو برام بفرستن و بعد من باید بشینم گوش کنم ببینم چطور خوندن و بازخورد هم بدم . تکلیف فارسی و ریاضی میگم حل کنند برام تو شخصی بفرستن و من دونه دونه ببینم و رفع ایراد کنم و تشویق!

خلاصه یک ریز باید در حال فعالیت باشم . یا در حال ضبط درسم یا در حال صوت گوش کردن و تکلیف دیدن و املا تصحیح کردن .

اینقدر سرم تو گوشی و لپ تاپه بعد عید باید عینک ته استکانی بزنم!!!نیشخند

خدا رو شکر از کلاس 45 نفری 40 نفر خوب همکاری می کنند . اما دو سه نفر اصلا هیچ کاری انجام نمیدن . آنلاین میشن ولی دریغ از انجام یه تکلیف!!! به نظر شما با اینها چه کار باید کرد؟؟؟؟منتظرمتفکر

میخواستم فیلم و صوت تدریسها رو بگذارم تو وبلاگ که دیگه وقتش گذشت و برای دوستان بلااستفاده شد .افسوس

پ ن:

الان هم که خیلی ها خوابن قرآن تدریس کردم و دارم میرم سراغ ریاضی تم19 نیشخند

.

.

خیلی بعدا نوشت:

پاور نشانه های 2 که باهاشون تدریس کردم و تو گروه کلاسم گذاشتم هنوز کامل نشدن و ویرایش کلّیشون مونده . انشاءالله بعد از درست شدن تو وبلاگ میگذارم.

نکته:

کانال تدریس مجازیمون تو ایتا همچنان فعاله و فیلم و صوت تدریس ها رو توش میگذارم. 

eitaa.com/tadrisemajazi_avval

۱۲ ۲۵ اسفند ۹۸ ، ۰۰:۱۱
سپیدار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۶ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۳۳
سپیدار

سلام

تا دوباره غیب نشدیم پاورپوینت آخرین نشانه ی بخش یک رو تقدیم کنیم!نیشخند

برام خیــــــــــــلی دعا کنید .

پاورپوینت نشانه ی خوا

هر دانلود پنج صلوات

صلواتها هدیه به روح پدرم !

که این روزها شدیدا جای خالیش رو حس می کنم!

نذر نگاهش

پ ن:

أَللّهُمَّ لا تَکِلْنِى إِلى نَفْسِى طَرْفَةَ عَیْن أَبَداً

«خدایا مرا حتى به اندازه یک چشم بر هم زدن به خویشتن وامگذار»



۷ ۲۶ بهمن ۹۸ ، ۲۲:۰۳
سپیدار

سلام

ما نبودیم چه اتفاقایی افتاده؟نیشخند ایام به کامه انشاءالله؟ 

ما هم هــــــــــــی خدا رو شکر ... خوبیم

گفتم بیام یه هدیه ی کوچولو به مناسبت روز بیست و دوم بهمن تقدیم همکارای کلاس اولی خودم کنم و برم

پاورپوینت نشانه ی ژ

هر دانلود پنج صلوات

صلواتها هدیه به روح حاج قاسم عزیزمون!

سرداری که چهل روزه عند ربهم یرزقونه و ما دلتنگش

نذر نگاهش

پ ن:

بغض مجنون بعد لیلی بر کسی پوشیده نیست
بعد مجنون حال لیلی را کسی پرسیده است ؟!!!

سوسن درفش

ین هم آخرین پاورپوینت آماده شده ... احتمالا پاور ژ رو هم بتونم کامل کنم ...

ولی بنا به دلایلی دیگه فرصت و امکان درست کردن پاور بقیه ی نشانه ها نیست ... چشمک

دوستان ببخشند که نشد پاور تمام نشانه ها رو تقدیمشون کنم ! اگه عمری بود انشاءالله سال بعد !



برگرفته از : سپید م
۳ ۲۲ بهمن ۹۸ ، ۲۱:۰۱
سپیدار

امروز سخنرانی سید عزیز مقاومت ، سید حسن نصرالله یه کم داغ دلم رو سبک کرد.

سید گفت : چه چیزی معادل قاسم سلیمانی است؟؟؟؟

کفش سلیمانی ارزشش از سر ترامپ بیشتر است .

به قول سید دیگه هیچ نظامی آمریکایی ای تو هیچ جای دنیا نباید آسوده باشه ...

...

کلیپی کوتاه از عزاداری دختربچه های کوچولو دیدم که می گفتند:

رفته سردار نفس تازه کند برگردد

چون ظهور گل نرگس به خدا نزدیک است 

تنها چیزی که دلهای داغدیده رو آروم میکنه همینه ...

...

بیت عنوان از : محمدحسین انصاری نژاد

۳ ۱۵ دی ۹۸ ، ۱۸:۲۷
سپیدار

حاج قاسم عزیز !

ما بی تو خسته ایم و دل شکسته ایم و ...

تو بی ما چگونه ای؟...

قربون خنده های قشنگت برم !

من تو را باز کجا خواهم یافت؟

 جز در اندیشه ی خویش؟!

و به جز قصه ی هجران و شکیب

                                          چیست افسانه ی عمر؟...

1- سوختیم ...

2- نابودی کل آمریکا و کل اسرائیل هم در برابر ندیدن لبخند مهربون حاج قاسم هیچه  !

ولی من به امید #انتقام _سخت زنده ام !

3- به نظر شما معلمی که بابت شهادت سردار سلیمانی بی شرمانه خوشحالی کنه و ... چرا باید تو مدارس ما به بچه های ما درس بده؟!!!!!! آموزش و پرورش بی در و پیکر که میگن همینه!

۲ ۱۴ دی ۹۸ ، ۱۵:۲۸
سپیدار

بعد از قرن ها یه چیز از کلاسم بنویسم که رسالت اصلی این وبلاگ فراموش نشه !نیشخند

تو کلاسمون یه جعبه هایی داریم که به نظر من تو بالا بردن کیفیت خواندن و نوشتن بچه ها معجزه میکنه .جعبه ی دانایی!

 با شروع نشانه ی آ ا هر کدوم از بچه های کلاسم یه جعبه درست کرده اند که حروف و ترکیباتی که یاد می گیرند رو توش میگذارند. از قبل به مادرا گفته بودم که 9 رنگ کاغذ یا مقوا ، تهیه و اونها رو به مربع های 5 سانتیمتری تقسیم کرده و برش بزنند .

سفید برای حروف و 8 رنگ برای ترکیبات آ - او - یـ - ی - اَ - اِ - ـه ه - اُ .

سالهای گذشته اواخر آبان می گفتم فقط بچه های ضعیف این جعبه رو درست کنند ولی امسال همه ی شاگردام درست کرده اند .

اوایل که تعداد کارتها کم بود همه باید با خودشون اون جعبه ها رو می آوردن . بعد که کمی نشانه های تدریس شده بیشتر شد ، بچه ها دو نفر دو نفر با یه سری کارت کلمه سازی می کردند . حالا تو درس ایـ گروه ها 3 نفره شدند . و بعدها گروه 4 نفره میشن با یه سری کارت .

تو ساختن کارتها به این نکات باید توجه بشه:

1- نکته اصلی تو درست کردن این کارتها ، طرز نوشتن نشانه هایی هست که به حرف بعدی می چسبند . این نشانه ها طوری نوشته میشن که تا انتهای کارت کشیده شوند تا راحت به نشانه ی بعدی بچسبند . (بــ  مــ ســ تــ نــ ایــ و ...)

2- ــد پاشنه دار به عنوان یه نشانه ، خودش و ترکیباتش سوا از د تنها درست میشه.

3- کارتها نباید بزرگ باشند تا وقتی تعدادشون زیاد میشه بتونن جلوشون بچینند . 

مراحل کار با کارت ها:

1- تو سومین روز تدریس نشانه میریم نمازخونه ی مدرسه و بچه ها کارتها رو می چینند جلوشون . 2- با هم گروهی شون تمام کارتها رو می خونند . (مثلا میگم : کارتهای سفید رو با هم بخونید . کارتهای صورتی رو بخونید و ...)

3- از چند نفر از بچه ها می خوام به صورت تکی یا با همگروهیشون کارتهایی با رنگی که من میگم رو بخونن.

4- کلمه ای رو میگم و از بچه ها میخوام با هم بخشش کنن .

5- با کمک همدیگه کلمه ی خواسته شده رو می سازند .

6- کلمه های خواسته شده رو می بینم و اگه درست بود میگم بزنند قدش!(یعنی بزنند کف دست همگروهیشون!)

7- از بچه ها میخوام صداهای هر کلمه رو بگن . یا باهاش جمله بسازند . یا روی هوا اون کلمه رو بنویسند .

8- نخود نخود هر که رود خانه ی خود . بچه ها هر کارت رو بگذارند پیش همرنگ های خودش

9- بچه ها بلند میشن یه حرکت ساده ی ورزشی مثل بالا پریدن رو انجام میدن و میشینن

10- کلمه ی بعدی رو خودم میگم یا از یکی از بچه ها میخوام بگه چه کلمه ای درست کنند .

البته تعداد بچه های کلاس من خیـــــــــــــــــــــــــــــلی زیاده و نمیشه کلمه ی زیادی ساخت ! 44 تا دانش آموز ،معلم نمیخوان ، مبصر میخوان !

گاهی که وقت کنم میگم چند خط کتاب نگارششون رو تو نمازخونه بنویسن. کِیف می کنن!نیشخند

۲ ۲۲ آذر ۹۸ ، ۲۱:۵۳
سپیدار

ناخنکی بزنیم به کتاب "مستوری":

وقتی چیزی را از دست می دهی ، اگر بی تابی کنی ، روزگار کاری با تو می کند که دیگر هیچ چیز در دنیا برایت جلوه ای نداشته باشد . هر روز کمتر و کوچک تر می شوی. آب می روی . خاک می شوی و تو پا به این جهان گذاشته ای تا از خاک برویی و داشته هایت نه برای تنوع و سبک سری که برای رشد توست ، از دادنشان برای بزرگ تر شدن تو ....

من فکر می کنم انسان خیلی بزرگتر از آن است که برای آزادی جان خودش را بدهد ، آن هم آزادی ای که هنوز تعریف روشنی ندارد .

خوش بخت عاشق و معشوقی هستند که یک عمر کنار هم زندگی می کنند و همه ی عمر دچار یکدیگرند 

بله ! جهاد همیشه با پیروزی یا شهادت همراه نیست . دردها و رنج هایی هست که شهادت در مقابلش جرعه ی گوارایی است. زخم ها و دردهایی که تا آخر با تو هستند که این زخم ها با شماتت ها یا وسوسه ها یا برخوردهای سرد ، عمیق تر و دردناکتر می شوند . فتنه ها و وسوسه ها بعد از جنگ شروع می شود . تنهایی ها، زخم زبان ها ، سردی دوستان و وسوسه های شیطان و فکر آینده ی مخوف

یه جای کتاب برام جالب بود. خسروی برای عروسی پسرش رفته یه باغ چندهزارمتری تو لواسان خریده تا عروسی پسرش تو یه جای غیرتکراری باشه. یکی از دوتا ماموری که دارن تعقیبش می کنن میگه :

دو ماه پیش زنم به زور رفت برایم کت خرید. گفت زشت است تو عروسی دخترت کت تکراری بپوشی.

شکیبا سرعت کم کرد.به کریمی نگاه نکرد.

_ از همین جا شروع می شود. 

_چی شروع می شود؟

_ فساد! 

_ به خاطر یک کت نو؟ 

_ نه به خاطر این مقایسه ها. اول با همین مقایسه های کوچک که برای خنده می گوییم، بعد هم جدی می شود.  وقتی هم تکرار شود.، نفرت می آورد . پشت بندش یا می زنی طرف را ناکار می کنی یا خودت هم دست به کار می شوی تا کم نیاوری و جلوی زن و بچه ات شرمنده نشوی و ...

(خب اینجا ↑یه کم موضوع حساس شد و یه جورایی مربوط به همه مون!چشمک)

۲ ۱۶ آذر ۹۸ ، ۲۱:۴۰
سپیدار

این تعطیلات ناخواسته بابت آلودگی و اغتشاش که بهمون تحمیل شد یه حسن داشت اونم اینکه کتاب خوندم! کتابهای خووووووب !

صادق کرمیار که معرف حضورتون هست؟ بعله نویسنده ی شاهکار نامیرا و کتاب خوب حریم حرم و ...

امسال رفته بودم نمایشگاه فقط یه کتاب خریدم ! اونم "مستوری" اثر همین آقای صادق کرمیار از انتشارات جمکران

موضوع مستوری هم یه موضوع به روزه که خیلی این روزا باهاش در ارتباطیم و گوشهامون میشنوه و می بینیم . اختلاس، رانت، واردات، تولید، آقازاده و مسئول و حاج آقاهای فاسد که بازوهای فاسد شون به همه جا نفوذ کرده، پولشویی و تعطیلی کارخونه ها و اعتصاب و اعتراض کارگرا و  سهم از سفره ی انقلاب و...

قصه همون قصه ی قدیمی هاچ زنبور عسله!!!! پسری که به دنبال پدر و مادر اصلیش می گرده در بستر زندگی یه مفسد اقتصادی ! و البته قصه ی زندگی شهید زین الدین!

کتاب درباره ی یه دکتره به نام پیمان خسروی که زمان جنگ جزء رزمنده ها بوده ولی این روزها تبدیل شده به یه مفسد اقتصادی بزرگ!!! کسی که تو چندتا شرکت دولتی عضو هیئت مدیره است و تو چندتا سازمان و وزارتخونه ی اقتصادی ، مشاور!!!(یاد بعضی وزرا نیفتادین؟!نیشخند)

راوی قصه هم سپیده عروس دکتر خسرویه. البته یه جورایی فکر می کنم دانای کل هم هست. سپیده و سیامک نامزد کردن و در گیر و دار گرفتن عروسی هستن که سیامک که حقوق خونده و خیلی هم روی حلال و حروم و درستی نادرستی حساس، با نقشه ی پدرش وارد کار اقتصادی و واردات میشه... سیامکی که بدون اطلاع از نقشه ی پدرش می گفت:

من حاضر نیستم؛ یعنی این جوری تربیت نشدم که لقمه ی پاک و پاکیزه را در نجاست بزنم و بخورم!

و تو همین هیر و ویر دکتر خسروی به جرم مفاسد اقتصادی دستگیر میشه. همون کسی که شعار میداد :

از این به بعد حقوق کارگر دو ماه عقب بیفتد، اولین نفری که برکنار می شود، مدیر کارخانه است. کارگر چه گناهی کرده از صبح تا شب در کارخانه ی شما جان بکند که یک لقمه نان ببرد برای زن و بچه اش؛ اما به خاطر بی کفایتی مدیر یا هرکس دیگر، دست خالی و شرمنده برود خانه؟ شما واقعا شب راحت سر به بالین می گذارید؟ 

 آقای دکتر خسروی ! مالک هولدینگ قاف! 

هولدینگ قاف بالای پنجاه درصد سهام کارخانه های موفق را خریده، بعد یک شرکت دیگر که آن هم تحت پوشش هولدینگ شماست، جنس تولیدی همان کارخانه را با قیمت پایین تر وارد می کند.  بعد یک سال کارخانه ورشکست می شود. مدیر کارخانه چی کار می کند؟ می رود وام کلان می گیرد؛ اما صرف نمی کند  پول وام را برای تولید هزینه کند. پول وام را می اندازد در دلالی و  بورس و اینها ، هم خودش می خورد  هم چند نفر دور و بریهایش. بعد  حقوق کارگر عقب می افتد. کی باید جواب بدهد؟ هولدینگ قاف که بیشترین سهم را دارد. شما  چی کار می کنید؟ اعلام ورشکستگی و بعد با فروش ماشین آلات و زمین حق و حقوق کارگرها را می دهید و سود اصلی وارد هولدینگ قاف می شود.  کلی هم منت سر دولت می گذارید که سرمایه گذار خارجی جذب کردید.  در صورتیکه آنها فقط برای وارد کردن جنس به شما سرمایه می دهند نه برای تولید.

(اینه قصه ی بیشتر سرمایه گذاریهای خارجی و ورشکستگی تولید تو این مملکت همینه! )

همین دکتر خسروی بعد از جنگ با همرزماش یه کارخانه ی تولیدی راه میندازن تا هم بچه های لشکر وارد کار تولید بشن  هم کمک تولید و استقلال کشور کنند . اما وسطای کار دکتر خسروی با واردات کالای تولیدی کارخونه شون ، باعث ورشکستگی کارخونه و بیکاری بقیه میشه!

یه جایی یه کله گنده ی فاسد! به اسم حاج آقا ابهری! به خسروی میگه :

نه اینقدر پاک و پاکیزه ای که همسنگرهای قدیمت کنارت باشند ، نه این قدر آلوده و کثیف که بتونی برای نجات خودت دست به دست شیطان بدهی ! همین جور این وسط بلاتکلیف و سرگردان مانده ای! میخواهی با ژست اخلاق و ایثار و از خودگذشتگی مال مردم را بخوری، پول کارگر را ندهی و به قول بچه ها ، امنیت ملی را به خطر بیندازی ؛ این جوری نمی شود دکتر ! باید تکلیفت را روشن  کنی ، یا این ور بوم یا آن ور بوم . یا رومی روم یا زنگی زنگ . دیگر دوره ی بندبازی تمام شده دکتر. 

این ابهری خودش از اوناییه که خودش دستش تو دست شیطانه و یه کله گننده ی مملکت محسوب میشه با نفوذ تو جاهای مختلف !

سیامک یه رفیق داره به اسم فرشید که با وجود داشتن تفاوت عقیده با سیامک در رابطه با مقوله ی تولید یا واردات و صادرات و اختلاف تو سبک زندگی تو خیلی جاها مورد اعتماد سیامکه. تا جایی که سیامک فرشید رو به عنوان مدیر بازرگانی شرکت منصوب می کنه.

خلاصه خسروی به جرم فساد اقتصادی دستگیر میشه. سیامک برای اثبات بی گناهی پدرش همراه سپیده میره سراغ خجسته یکی از دوستان و همرزمای قدیمی پدرش و اونجا میشنوه که:

ژن تو هیچ ربطی به پیمان ندارد . پس بهتر است خودت را آلوده نکنی!

آزمایش پنهانی DNA میگه سیامک پسر خسروی نیست . داستان تولد و زندگی سیامک و ربطش به دکتر خسروی و غزاله همسر دکتر و برادرش، قصه ی جالبیه .

سیامک در جستجوی پدرش به شهید مهدی زین الدین و خانواده ی اون شهید میرسه و آروم آروم گره های زندگی سیامک باز میشه و میرسیم به پدر و مادر اصلی سیامک و پدربزرگ و مادربزرگ اصلیش !!! و داستان آشنایی و ازدواج پدر و مادرش و قصه ی تولدش و ...

پشت جلد اینطوری نوشته:

خانم… خانم!
فرزانه به گوشش اشاره کرد که یعنی نمی‌شنود.
حمید بلندتر گفت: «می‌گویم با همین هلیکوپتر برمی‌گردی.»
- من هیچ‌وقت راهِ ‌رفته را برنمی‌گردم.
حمید ناچار نشست و با غیظ به او نگاه کرد.
چند لحظه بعد حمید کاغذ و خودکاری از جیب بیرون آورد و به طرف فرزانه گرفت.
- مشخصات کامل و آدرس خانه‌‌ات را بنویس!
فرزانه کاغذ و خودکار را گرفت و پرسید: «برای چی می‌خواهید؟»
- لازم داریم.
فرزانه نشنید.
- برای چی؟
حمید فریاد زد: «برای اینکه بتوانیم جنازه‌ات را به خانواده‌ات تحویل بدهیم."

مداحی مجید بنی فاطمه در محضر رهبر انقلاب1-

یه سر به فرهنگ لغت بزنیم می بینیم در برابر کلمه ی مستوری اینطوری نوشته:

مستوری : پرده نشینی ، پوشیدگی ، پاکدامنی ، عفت ، پارسایی

خب فکر می کنید "پرده نشین" این قصه کیه؟!

با توجه به تصویر جلد کتاب ، پوشیده و پرده نشین و مستور باید همین شهید مهدی زین الدین باشه . پس قصه ی اصلی یه جورایی قصه ی زندگی شهید زین الدینه که با قصه ای امروزی ترکیب و روایت شده! و اتفاقا چه فکر هوشمندانه ای ! به قول پدر شهید زین الدین تو یه جایی از این کتاب :

"... اما جوان هایی که امروزه می بینیم ، بعید می دانم شهدا آنها را کنجکاو کنند ."

این شیوه ی روایت ، از شیوه ی مستقیم پرداختن به زندگینامه ی شهدا به نظرم خیلی بهتره و بیشتر جواب میده!

2-

از اونجایی که جناب کرمیار کارگردان و فیلمنامه نویس هم هستند ، فضای کتاب قشنگ حس فیلم دیدن رو القا میکنه . چه خوبه که این کتاب تبدیل به فیلم و سریال بشه و کتاب نخونها هم ازش لذت ببرند .

مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار

ور نه مستوری و مستی همه کس نتوانند

۲ ۱۶ آذر ۹۸ ، ۲۱:۳۶
سپیدار